شاید عزاداری برای حسین (ع) و یاران و اولاد مظلومش مکان و زمان نشناسد (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا). اما عاشقان سوباتان دوست دارند همه غمها و شادیهای خود را با سوباتان قسمت کنند .
چگونه ممکن است که در بهار و تابستان دشتهای شقایق و چمنزارهای روح افزای سوباتان مامن و ماوای عاشقانش باشد و در تاسوعا و عاشورای حسینی مسجدش خالی بماند . لذا این باور قلبی در همه وقت عامل حرکت دوستداران بسویش می شود . چون این کشش بار عاطفی دارد هیچ عاملی توان بازدارندگیش را ندارد . نه سرما و نه گرما . نه برف و نه …..
دوشنبه 12 آبان سال 93 تاسوعای حسینی ، همراهان سفر : حاج حسام الدین منتظری – حاج علی نظیری – حاج فرهاد انجامی
جیپ هرچه بالا تر می رفت برف بیشتر …
دامداران غافلگیر شده با اندک کوله باری کوچ پاییزه را آغاز کرده تا گله چراگاه مطمئنی داشته باشد . اما سختی این کوچ برایشان طاقت فرسا … زنان غیرتمند کمر همت بسته جلودار گله اند .
دختران نیز با قامتی استوار و غیرتی مردانه یار و یاور خانواده تا در کسب روزی حلال پدران سهمی داشته باشند .
مرد خانواده نیز هر آنچه را که ضرویست بار اسب کرده بدنبال گله …
جاهایی از جنگل با نشستن اولین برف پاییزی جلوه رویایی بخود گرفته . انسان فکر می کند این صحنه ها را در قاب خیال می بیند نه قالب عکسی مستند و واقعی …
بستن زنجیر چرخ لازمه عبور از گردنه هایی که بارش برف صعب العبورشان کرده ، ولی وقتی هدف رسیدن به معشوق باشد هیچ عاملی بازدارنده نخواهد بود .
با عبور از آخرین گردنه ها به منطقه باتمان بولاغ خواهیم رسید و آن وقت امیدوار خواهیم شد که در مراسم عاشورای مسجد سوباتان شرکت خواهیم کرد . توانمندی و تلاش راننده جیپ (حاج فرهاد انجامی) در رسیدن به مقصد بسیار مفید و موثر بود .
باتمان بولاغ که روزی دشتی پر از شقایق و سرخ رنگ بود ، امروز پیراهن سفید زیبایی بر تن کرده است .
حرکت بطرف سوباتان ادامه دارد .
با رسیدن به ورودی سوباتان تابلوی زیبای سفید رنگی در مقابلمان رخ از نقاب می کشد .
و بازار سوباتان که روزی شاهد هیاهوی مسافران بود ، امروز اینگونه ساکت و آرام در انتظار تک مسافرانی است که گاه و بیگاه قدم در این سر زمین زیبائیها می گذارند .
مسجد دایر شده عاشورائیان تک تک از راه می رسند. تا شروع مراسم عزاداری ، حلقه دور بخاری هیزمی مسجد چه صفایی دارد .
آماده سازی علم مسجد که نمادی از علم ابوالفضل العباس در کربلاست ، نشان از حرکت هیئت برای عزاداری در محوطه مسجد دارد .
بارش برف نه تنها مانع این عرض ارادت نیست ، بلکه به شور و شوق حسینی می افزاید .
زنان چوپانان هم با زیارت علم حسینی و بستن نذری به آن ، ارادت خود را به عاشورائیان ابلاغ می دارند .
هیئت پس از چرخیدن به دور مسجد بار دیگر وارد مسجد شده و به عزاداری خود ادامه می دهد .
هاچا داش هم در میان هاله ای از ابر ، محکم و استوار از آن بالا نظاره گر اوضاع است . شاید اگر بتوان نزدیکش شد ، می شود قطره های اشک در این عزا را در چشمان او هم دید .
پس از اتمام مراسم عزاداری از فرصت استفاده کرده دوری هم در سوباتان می زنیم . مشاهده گله گوسفندان که در برف غافلگیر شده و مجبورند برای سیر کردن شکم خود برفها را کنار زده تا به علف برسند ، به نوبه خود جالب و دیدنی بود .
بعضی از چوپانان هم ناچار بودند خود را از مهلکه نجات داده و به چراگاههای جنگلی و پاییزه کوچ کنند .
کلبه مردم شناسی ما نیز ماهها تنهائی را تحمل خواهد کرد تا بار دیگر در بهار و تابستان پذیرای میهمانان دیگری باشد . در این کلبه بیش از 120 قلم ابزار و البسه و لوازم زندگی عشایر سوباتان به نمایش گذاشته شده که امروزه مدرنیته آنها را از زندگی دامداران منطقه بیرون رانده و حتی نسل جدید با نام بسیاری از آن ابزار نا آشناست .
علی ارغیده داروغه و نگهبان سوباتان که 2 سالی است خیال مردم را از بابت اموال و ساختمانهایشان راحت کرده ، در هر زمان در سوباتان حضور داشته و با دقت مراقب اوضاع است .
برگشت از سوباتان در میان بارش سنگین برف و دل کندن از این سرزمین رویایی کمی سخت است . امید اینکه لطف خدا شامل شود و سالهای بعد هم بتوانیم در این مراسم شرکت داشته باشیم انشا الله …..