تلفن همراهم زنگ زد و گوشی را برداشتم . آقای محترمی پس از احوالپرسی خود را جناب سپاسی معرفی کرد و از گروه گردشگری همسفران برایم گفت و اینکه قصد عزیمت به سوباتان را دارند . (گروه همسفران 12 سال است که ایرانگردی می کند و این سفر95 این گروه بود. ) . مدتها بود که تلاش میکردم در فصول پاییز و زمستان گروه هایی را به سوباتان ببرم تا فصلی بودن سوباتان را از ذهن توریستها خارج کنم . میزبانی از گروه ۴۰ نفره همسفران آنهم زمانیکه سوباتان پوشیده از برف سنگین زودرس پاییزی بود ، فرصت مغتنمی را برایم ایجاد نموده بود ، اما بارش برف و باران و نامناسبی هوا گاهی امیدم را به یاس و نا امیدی مبدل میکرد و در اوج نا امیدیها اراده استوار آقای سپاسی برایم روحیه ساز بود . او هر وقت با من تماس می گرفت انتظار داشتم بگوید سفر کنسل شد ولی همانند پیشگویان مقتدر و مطمئن ، خبر از آفتابی بودن هوای سوباتان در ایام موعد را می داد . گویا از پس پرده کائنات و عوالم غیبی الهامات روشنی به او می رسید و شاید اعتقاد راسخ به ارسال انرژی مثبت ایشان و همسفران سوباتان دوستشان ، تغییراتی هم در اوضای جوی منطقه ایجاد کرد .
روز موعد فرا رسید (چهارشنبه ۱۳ آبان) و اعضای گروه طبق برنامه ریزیهای قبلی پس از صرف صبحانه در هتل آپارتمان راستین ، سوار بر ۸ دستگاه پاترول بطرف سوباتان حرکت کردند .
آماده حرکت …..
کنار رودخانه کیش دیبی محل مناسبی برای معارفه و تشریح برنامه ها بود .
و کافه بین راهی هوشنگ در روستای جنگلی بسک ، محل مناسبی برای استراحت بود .
آقا هوشنگ با هماهنگی قبلی با چای قره گیله از میهمان پذیرایی کرد که خیلی جالب بود .
البته شرینی عروسی تازه داماد گروه همسفران آقای حسن زاده که سفر 95 را بعنوان ماه عسل خود انتخاب کرده بود ، همراه چای گیاهی آقا هوشنگ شیرینی زائدالوصفی به این جمع صمیمی بخشیده بود .
توقف در میان جنگل و تماشای دریا از آن ارتفاع نیز یکی از جاذبه های طبیعی این سفر محسوب می شود .
و سوباتان که این بار لباسهای رنگیش را از تن بیرون کرده و یکسره سفید پوشیده بود چشم هر بیننده را نوازش می کرد .
حدود ظهر مسافران به محل اقامت میرسند .
علی آقا شیرزادی با پذیرایی انواع چای گیاهان دارویی سوباتان(چای گل گاوزبان – آوییشن و پونه) به میهمانان خوش آمد میگوید .
بچه ها سریع غذا را آماده می کنند تا گروه از برنامه های بازدید عقب نیفتد .
گروه پس از صرف نهار و کمی استراحت برای بازدید چشم اندازها و مراکز دیدنی راه می افتد .
اولین مقصد ، بازار سوباتان است که خاموش و آرام شده و دیگر آن هیاهوی تابستان را ندارد .
ولی هنوز چند مغازه و قصابی برای رفع نیاز مسافران دایرند .
پس از بازدید بازار سوباتان بطرف نمایشگاه مردم شناسی عشایری سوباتان حرکت می کنیم .
این کلبه چوبی که به سبک کاملاً سنتی ساخته شده حدود 150 قلم ابزار و لوازم زندگی عشایر و دامداران را در خود جای داده و بطور رایگان برای بازدید عموم توریستها بنمایش گذاشته شده است .
گرفتن عکس یادگاری در مقابل نمایشگاه برنامه دیگر گروه بود.
پس از بازدید نمایشگاه بطرف غار گنجخانه راه افتادیم ، ولی بدلیل لغزنده بودن مسیر غار با گرفتن عکسی در قسمت بالایی سخره غار بطرف اقامتگاه برگشتیم .
به دلیل برف سوباتان بازدید از پارک جنگلی آلچالق – ساری داش و آبشار ورزان مقدور نبود که انشاالله در سفرهای بعدی انجام خواهد شد .
طلوع و غروب آفتاب در سوباتان هر یک از جاذبه های طبیعی این ییلاقات زیبا محسوب می شود .
صبح روز بعد (پنجشنبه) اعضای گروه آماده شدند تا از مناطق بیده پشت – هونی یش و قوری دره بازدید کنند .
خواندن سرود ملی در میان برفها افتخاری از افتخارات گروه بود .
حرکت منظم گروه و برف پیمایی در یک خط ، خود جاذبه ای از زیبائیهای این سفر بود .
در مسیر بازگشت به اقامتگاه ، تماشای برکه ای رویایی در میان برفها ی سفید تابلوی طبیعت را خوش رنگتر نموده بود .
نمایی دیگر از برکه ….
بازگشت از سوباتان گرچه دلگیر بود ولی اجتناب ناپذیر ….
صبح روز جمعه گروه برای بازدید از جاذبه های بیشمار تالش آماده شدند . اولین مقصد ، آبشار ویسا دار پره سر بود .
مسیر بعدی گروه بازدید از بنای تاریخی “اسپیه مزگت” یا مسجد سفید بود که قدمت هزار ساله داشته و در دل جنگلهای گیسوم قرار دارد .
و شاید این هم نوعی سپاس استاد سپاسی از ارباب کائنات که با الطاف خفیه خود شمس و قمر و نجوم را در راستای اهداف و اغراض ایشان قرار داد ، تا خلایق از او راضی باشند که این خود رضایت خالق است .
بعد از بازدید ساحل ، استاد شکرگذار تصمیم داشتند گروه را بطرف آبشاری ناشناخته در دل جنگلهای اسالم هدایت کنند . گرچه مسیر و راه دسترسی نامناسب و سخت بود ولی الحق به زحمتش می ارزید .آبشار گمنام و ناشناخته “تنگو مش” . من و آقای شکرگذار قرار گذاشتیم با کمک گرفتن از مسئولین محلی و دوستداران طبیعت فکری برای حل مشکل راه دسترسی این آبشار زیبا بکنیم .
همکاری استاد شکرگذار منّتی بود بر گردن این حقیر تا شرمنده میهمانان گرانقدرم نباشم .
در پایان از ایزد احدیت شاکرم که لیاقت این خدمتگزاری را عطایم نمود ….
و از همسفران از بابت کاستیها و تقصیرات پوزش و حلالیت می طلبم …..
و از حاضرین این جمع و غائبین رسماً دعوت می کنم تا در بهار 95 فرصت جبران قصورها را عنایت فرمایند …..
و سپاس می گویم شخصیت منحصر بفرد استاد سپاسی را که به اندازه چندین واحد دانشگاهی درس میهمانداری ، تورگردانی و راهنمائی تور را آموزشم داد ….
و همچنین تقاضایم را برای عضویت در این جمع فرهیختگان پذیرفت تا اگر خدا بخواهد در سفرهای بعدی همسفرشان باشم ….
وووووو
بامید دیدار