عماد جلیلی سوباتان نوه بزرگ من است.

او 6 سال دارد و مهر 97 وارد کلاس اول شده است.

من هم 60 سال دارم و 6 سال است که مشغول فعالیت خدمات گردشگری در ییلاق زیبای سوباتان هستم.

هم سوباتان را خیلی خیلی دوست دارم و هم عمادم را .

خیلی دوست داشتم وقتی عماد بزرگتر شد مثل من به سوباتان علاقمند باشد و بعد از من راهم را در سوباتان ادامه دهد .

به همین نیت وقتی برای اولین بار به سوباتان آمد بره ای را زیر پایش قربانی کرده و برسم سنتی تالشان مقداری از خونش را به پیشانیش مالیدم.

من بکارم ادامه میدادم و عماد هم سال به سال بزرگتر میشد.

از 3 سالگی آرام آرام علاقه عماد را به سوباتان و موزه مردم شناسی که تازه تاسیسش کرده بودم مشاهده می کردم.

او اولین قدم را با استقبال از پوشیدن لباسهای محلی و سنتی تالشی برداشت و حاضر شد در اجتماعات مردمی سوباتان این لباسها را بپوشد .

عماد در 3 و 4 سالگی نقشش را با پوشیدن جلیقه پشمی و سر گذاشتن کلاه پشمی و بدست گرفتن چوبدستی سنتی تالشان بخوبی ایفا می کرد.

علاقه او به سوباتان گرما و سرما نمی شناخت . او حتی در زمستان و در جشنواره های آدم برفی هم در کنارم بود .

حالا دیگر عماد با این شکل و شمایل خود به یک جاذبه در کنار دیگر جاذبه های سوباتان تبدیل شده بود.

رفتارهای کودکانه و شیطنت های زیبای او با لباس سنتی برای میهمانان من در طول این سالها خاطره ساز بود.

زمانی که خانوادگی به سوباتان می رویم بیشتر وقت عماد در داخل موزه می گذرد ، او آرام آرام توان معرفی اشیاء موزه را بدست می آورد.

تا اینکه در سالهای 95 و 96 تصمیم گرفتم برای معرفی فرهنگ و تمدن عشایر تالش و همچنین زیبائیهای طییعی سوباتان و جذب گردشگران بیشتر به منطقه در نمایشگاههای گردشگری و عشایری شرکت نموده و غرفه موزه مردم شناسی را در این نمایشگاهها دایر نمایم.

همت بلند و علاقه وافر این کودک 5 ساله در این نمایشگاهها بیش از پیش نمایان شد.

حالا دیگر عماد به یک فعال گردشگری پر تلاشی تبدیل شده بود که پخش تمامی بروشورها و دعوت بازدید کنندگان به غرفه سوباتان را بخوبی انجام می داد.

عکس یادگاری عماد با یک کودک لر در حاشیه دهمین گردهمائی راهنمایان گردشگری کشور در زیبا کنار انزلی ، زیبایی لباس این دو قوم اصیل و شریف ایرانی را بنمایش گذاشت.

 

حضور در اولین همایش موزه داران گیلان و عکس یادگاری با دکتر کارگر رییس موزه های ایران. 

شاید یکی از دلایل شلوغی غرفه سوباتان در 7 نمایشگاه ملی و استانی و شهرستانی که طی ساللهای 95 و 96 شرکت نمودیم حضور پر رنگ عماد بود.

حضور فعال در نمایشگاه و جشنواره آیینی تالش

 

با وجود سختی حضور 4 روزه  در نمایشگاههای گردشگری (3 الی 6 بهمن 96) و نمایشگاه عشایری (15 الی 18 اسفند 96) در محل دایمی نمایشگاههای تهران حضور فعال عماد از 8 صبح تا پاسی از شب از طرفی عجیب و از طرف دیگر برایم امیدوار کننده بود.

وقتی هم خسته میشد رفع خستگیش بالای سیاه چادر غرفه نمایشگاه نیز دور از چشم عکاسان نبود.

 

وقتی در نمایشگاه عشایری (15 الی 18 اسفند در محل دائمی نمایشگاهها)عماد با لباس محلی بهمراه من به ملاقات دکتر رضوی معاون محترم رییس جمهور آمد ، رفتارهای سنجیده او با دکتر رضوی بارقه های امید بیشتری را در دلم روشن کرد.

خصوصا زمانیکه دکتر رضوی به پاس احترام به قوم شریف تالش کلاه پشمی کوچک عماد را بر سرش گذاشت از شادی و شعف در پوست خود نمی گنجیدم.

اهداء سجاده شال مخصوص تالشان بعنوان یادبود قوم تالش بزرگ به معاون رییس جمهور

 

علی اصغر نوه دومم هم که وارد 4 سالگی شده همراه عماد شده است.

او نیز به تبعیت از عماد کارهای او را تکرار می کند.

شکی ندارم که این دو پسر عمو در آینده هر شغلی هم داشته باشند فعالیت در زمینه خدمات گردشگری را رها نخواهند کرد و در کنار این کار موزه سوباتان را بعد از من زنده و پویا نگه خواهند داشت.

موزه سوباتان هویت فرهنگی ماست و فرزندانمان موظف به احیاء و بقای آن می باشند .

 

قرار است عماد و علی اصغر در کنار تحصیل ، مترجم زبان انگلیسی من هم باشند ، عماد هم اکنون ترم 3 کلاس زبان را طی می کند.

آنها در اولین فرصت در دوره های تورلیدری طبعت گردی شرکت خواهند کرد.

عماد بمن قول داده است در اولین فرصت در کلاس موسیقی هم شرکت نموده و تمبور نوازی را بیاموزد و در سالهای اتی از میهمانان داخلی و خارجی من در سوباتان با نواختن آهنگهای ناب تالشی پذیرایی نماید.

آنها علاوه بر فنون فوق به فنون سنتی تالشان که اسب سواری هم یکی از آنهاست مسلط خواهند شد .

 عماد آینده من است .

او با داشتن 6 سال سن 4 سال سابقه فعالیت خدمات گردشگری دارد.

با اینکه می دانم عماد هرچقدر بزرگتر شود من پیرتر می شوم ولی نمیدانم چرا دوست دارم او زودتر بزرگ شود!!!!!!